این وبلاگ دیگر فعالیتی نمیکند...
تصمیم از سر احساس
شاید خیلی از اتفاقات زندگی مطابق میل ما نباشه امّا کار خاصی هم از ما بر نمیاد ، مثلا هرروز با عضوی از خانواده درگیری یا روزی که با همکلاسی یا همکارت بحث و جدل نداشته باشی وجود نداره ، حالت گرفته می شه امّا بهرحال مجبوری که تحمّل کنی . هر چه وابستگی و احساسات بیشتر باشه دل کندن هم سخت تر و حتی غیرممکن خواهد بود . مقدمه ای کوتاه بیان شد تا برسم به وبلاگ نویسی ، شاید از نگاه خیلی از افرادی که به سر تا پاشون نگاه می کنی و نویسندگی رو در نوشتن جمله ای طنز در وضعیت واتس اپ خودشون می دونن ، وبلاگ نویسی یه مسئله ی کاملا بی اهمیت باشه ولی برای من و شما که لذت وبلاگ نویسی رو تجربه کردیم قطعا یه حس خوب هست . امّا این حس خوب به قدری هم نیست که بتونه در هر شرایطی ما رو از حذف وبلاگمون منصرف کنه !
بنظرم باید به وبلاگ نویسی به چشم یه فرصت هم نگاه کرد ، فرصتی برای درک این مسئله که همیشه همه ی اتفاقات مطابق میل ما رقم نخواهد خورد .. منصفانه یاد روزهایی بیفت که مطلبی ارسال کردی و بیشتر مخاطبانت اون مطلب رو درک کردن و کلی نظرهای خوشمزه برات فرستادن و تو هم لذتشو بردی اما بعضی از مطالبت هم مخالف داشته و حتی بحث و جدلی شکل گرفته و تا حد توهین و این حرف ها هم رسیده . این جاست که وقت اثبات خودت به خودت هست . ببین تویی که با مشاهده چندین جمله بصورت نوشتاری بدون شنیدن هیچ صدا ، نگاه و لحنِ تندِ همراه با عصبانیت تا این حد از کوره در رفتی اگر قرار باشه کسی در دنیای واقعی با تو اینطور مخالفت کنه چطور برخورد می کنی ؟
چرا به چشم یه فرصت بهش نگاه نمی کنی ؟ برای خودسازی ، برای فحش شنیدن ( اصلا مگه می شه کسی بر حق حرف بزنه و فحش نشنوه ، اگه هیچ وقت فحش نشنیدی به خودت شک کن ) ..
خب بالاخره شاید زمانی برسه که دیگه واقعا بزنی به سیم آخر و بگی که این وبلاگ باید حذف بشه ، من می گم همون موقع روی دکمه حذف وبلاگ کلیک نکن ( باز خوبه بلاگ بیان 48 ساعت مهلت می ده اما بلاگفا در لحظه حذف می کنه و من مطمئنم خیلی از بلاگفایی ها بعد از حذف وبلاگشون پشیمون شدن که دیر بوده ) .. بذار یکم اعصابت آروم بشه و اون وقت تصمیم درست تری رو خواهی گرفت چون اون موقع احساسات به شدت بالا بوده و منطق هرگز بر احساساتت غلبه نمی کرده اما وقتی آروم تر بشی قطعا منطقی تر تصمیم می گیری .
گفتم دکمه حذف ، ولی ثبت مطلب هم چاشنیش می کنم به محض این که عصبی شدی پست خداحافظی نزن ، قالب وبلاگت رو پاک نکن - باور کن اینجوری راه برگشت رو برای خودت سخت می کنی و اگه تصمیم به برگشت هم داشتی ممکنه افکاری بیاد سراغت و تو رو بندازه توی رودربایستی و واقعا بر نگردی یا حتی اگر هم برگشتی همش فکر می کنی که بازدیدکننده هات به چشم دیگری بهت نگاه می کنن ..
من خودم حسرت ها می خورم که چرا توی یه وبلاگ فعالیت نکردم ، یه سر داشتم و هزار سودا که همشون هم حذف کردم و الان چقدر پشیمونم که چقدر حرف ها و مطالبم که مربوط به سال ها پیش بوده حذف شده و هیچ خبری هم ازشون نیست .. بذار یه دفترچه مجازی داشته باشی از هر نوع مطلبی ، گهگاهی به مطالب قدیمی و جدیدت و حتی نوع پاسخ به نظراتی که دادی نگاه کن و خود الانت رو با قبل مقایسه کن و هرروز تلاش کن که بهتر از قبل بشی .. اصلا فکر کن مُردی ( دور از جون ولی بهرحال اتفاق خواهد افتاد ) ، یه چیزی از خودت بجا گذاشتی یا نه ؟ اگه کیفیتش بالا باشه و چهارتا خدابیامرزی هم گیرت بیاد که عالیه ولی خب حس خوبی هست که قلمت پایدار باشه و سال ها بعد از تو هم وجود داشته باشه :)
پست ثابت
ظاهر وبلاگ
هوایی نشو
فریب سابقه و سن و سال
یکم کمتر غر بزن
قدردان سرویس وبلاگ دهی
خودت باش
کرسی را ول کن
زیاد هم جدیش نگیر